“
نارضایتی
همه والدین این احساس را دارند ولی در مورد والدین کودکان ناسازگار این احساس هزاران بار قویتر است . این احساس بر خلاف احساس گناه که درونی است برونی بوده و معمولاً در مجامع عمومی و زمانی که مادر با نگاه های خیره مادران دیگر ، مغازه داران ، خریداران ، پیشخدمتهای رستوران ، رانندگان اتوبوس و سایر افرادی که شاهد رفتار ناهنجار طفل هستند روبرو می شود بروز میکند و در بیشتر مواقعی مشهود است که والدین خود را ناچار به اداره کودک می بینند.
بی کفایتی
مادر خود را دست تنها ، نابلد و بدون کنترل می بیند و در مقایسه خود با سایر مادران این حس شدیدتر می شود . مادری که طفل خود را برای ورزش به ورزشگاه میبرد با انبوهی از مادران و فرزندان مقایسه میکنند. کودک که از تعویض یک برنامه به برنامه دیگر گریزان است نمی تواند به راحتی مانند سایر اطفال برنامه ها را دنبال کند و تنها با رفتار خویش توجه سایر افراد گروه را جلب میکند زمانی که معلم در کلاس نقاشی از کودکان میخواهد که روپوشهای خود را در آورده و قلم موها را کنار نهند کودک ناسازگار به خاطر حس عدم تطبیق با محیط و رعایت نکردن دستورات معلم در فرصت کوتاه ، از انجام این دستورات خودداری کرده و ممکن است شروع به نا آرامی و کج خلقی نماید . تا زمانی که مادر خود را به کودک رسانده و روپوش او را در آورده و قلم مو را از وی بگیرد و جا بجا کند سایر اطفال در حال پوشیدن کفشهای ورزشی و جورابهای خود و حضور در کلاس ژیمناستیک شده اند . در این حال مادر با سر پوشیدن کفشهای ورزشی و راضی کودک به ژیمناستیک جدال کند . با این رفتار ناهنجار و نگاه های متعجب بر روی کودک کدام مادری میتواند احساس رهبری و قدرت کند ؟
غمزدگی و افسردگی
اغلب مادران ناسازگار افسرده اند ، به خصوص بعد از گذراندن یک روز بد و یا یک هفته خسته کننده . گاهی این افسردگی در صورتی که تا اندازه ای زمینه ارثی نیز داشته باشد و سایر شرایط محیط نیز به آن کمک میکند باعث بستری شدن مادر میگردد . این احساس یک مسئله زود گذر و معمولی نیست بلکه ناراحتی است که عوارض مختلفی را میتواند در بر داشته باشد و اشکالات خواب و اشتها ، از دست دادن حافظه و تمرکز فکری ، کم شدن انرژی ، داشتن افکار منفی و خود کم بینانه و منفی بافی در مورد آینده این نوع فشارهای روحی را می توان در درمانگاه های مخصوص مداوا کرد و کسی که این گونه عوارض را در خود مشاهده میکند باید برای کمک به مؤسسات مخصوص مراجعه کند .
قربانی بودن
این احساس یکی از مهمترین سوالات برای مادران اطفال ناسازگار مطرح میسازد که چرا طفل من با من چنین میکند ؟ آیا آواز من متنفر است ؟ یا این کارها را از روی عمد انجام میدهد . هر چه مادران در این میان خود را ضعیف تر و مغبون تر می بینند کودک به نظر قویتر و سر آمد تر جلوه میکند . او احساس شما را کنترل میکند روز شما را اداره میکند و در اداره تمام زندگی شما نقش دارد . شما مغبون او شده اید .
احساس در دام بودن
مادران اطفال ناسازگار احساس میکنند که نمی توانند سرنوشت خود را تغییر دهند . آن ها با کودکی که پرورشش بسیار مشکل ولی بی اعتنا است طرف شده اند هیچ کس موقعیت و احساسات آن ها را درک نمی کند و آن ها آزار می بینند . اغلب مادران بیشتر از حد تصور شما آرزوی فرار و رویای گریز از خانه و از کودکان ناسازگار خود را دارند .
درگیر بودن
این حس مخلوطی از احساسات مختلف است . عجب در اینجانب است که مادر بیشتر و بیشتر در مشکلات کودک غرق می شود و زیاده از اندازه سعی در بر آوردن احتیاجات و توقعات او دارد . باعث آن حس مادری است و فقط مادر میداند که کودک در چه شرایطی است . درک و دریافت زجری که کودکک می کشد مادر را وادار به مراقبت بیشتر و حفلظت از او میکند . این حفاظت ناشی از برخوردهای فکری و وجدان مادری است و این احساس در زنی که از او در دوران کودکی به طور غیر عادی توقع داشته اند که روی پای خود ایستاده و مانند یک فرد بالغ رفتار کند ، بیشتر مشهود است .
همه این عوامل زمانی که با رفتار روزانه کودک تداخل میکنند باعث احساس بردگی و اسارت شده و کودک دشمن مادر شمرده می شود راه حل این وضع ناخوشایند پاره کردن این زنجیر و دور و تسلسل از عکس العملهای پی در پی و مداوم درک و تمرین در به کار بردن روشها و راه هایی است که اداره و استقرار حاکمیت مادر را در مقابل کودک موجب گردد . با فهمیدن چگونگی به کار بردن این روش ها مادر میتواند از رنج و مضرات همراه با آن ها در مورد خود و کودکش بپرهیزد.
توصیه های مهم برای کاستن ناسازگاری و پرخاشگری کودکان
از خود بپرسید آیا این رفتار حائز اهمیت است ؟ همان طور که قبلاً مشاهده کردید تنبیه بیش از حد بی اثر بوده و دور و تسلسل را تشدید میکند شما باید هر چه کمتر ولی مؤثر تنبیه کنید .
زمانی که شما شاهد رفتار « دست خودش نیست » که به خلق و خو ارتباط دارد می شوید و به مرور زمان می آموزید که چگونه با آن به صورتی متفاوت به وسیله اداره کردن رفتار ، و نه تنبیه کردن مدارا کنید ، کم و بیش به همان فهرست رفتار حائز اهمیت که در بخش قبلی آن را تهیه نموده اید بر می گردید . این طرز رفتار بد فقط میتواند به وسیله خود کمک بهبود یابد و اگر به او آشکارا بگویی که نباید آن را انجام دهد باید بیاموزد و بداند که اگر روزی از روی عمد آن را تکرار کند چه در انتظارش خواهد بود .
مجازات نمادین
از روی تجربیات من شدت وحدت مجازات به اندازه روشی که شما مجازات می کنید اهمیت ندارد. مثلاً پنج دقیقه در اتاق بودن همان اثر را بر روی کودک میگذارد که شصت دقیقه معمولی را گذراندن . در واقع نباید از یک کودک خردسال توقع داشت که بتواند برای مدت طولانی در اتاقش تنها بماند .
فکر نکنید اگر مجازات شما سبک باشد اقتدار خود را از دست می دهید . مهم این است که شما تنبیه را در نظر بگیرید و آن را تا به آخر مرحله اجرا در بیاورید این است که آن را مؤثر خواهد دانست .
بنابرین سعی کنید مجازات را منصفانه انتخاب کنید ولی آن را با جدیت و حتی سنگدلی اجرا نمایید.سنگدلی به معنای ترساندن کودک نیست بلکه نشان دهنده آن است که شما اقتدار و جدیت کافی رویارویی با کودک را دارید و آن را به طفل نیز بفهمانید . زمانی که کودک شما درک کرد شما در مورد تهدیدات خود جدی هستند در خواهد یافت که چقدر با یک جمله جدی ولی برنده می توانید او را ساکت کنید . اگر این کار را ادامه دهی تنبیه خواهی شد .
مقررات و انتظارات را مشخص و روشن بیان کنید
هر کودکی وقتی بداند که والدین او به آنچه میگویند عمل میکنند بهتر رفتار خواهد کرد . رفتار به خصوصی که انجام آن مجاز نیست باید با ترتیب بخصوصی دنبال شود مقررات شما باید روشن و فهم آن ها ساده باشد . در این صورت کودک شما میداند که توقعات شما چیست و چه مقرر شده است .
“