قانون تشکیل دادگاههای اطفال مصوب ۱۳۳۸ در ماده ۹مقرر میداشت که رسیدگی به جرایم اطفال به صورت سری صورت میگیرد. لذا به منظور جلوگیری از تشویق سایر مجرمین و تأثیر سوء محاکمه طفل در آینده وی مردم عادی حق ورود و استماع به جریان دادرسی را ندارند و تنها افراد خاصی مانند دادستان، اولیاء یا سرپرست طفل و وکیل مدافع و شهود و مطلعین و نماینده کانون اصلاح و تربیت آن هم در صورتی که دادگاه حضور آن ها را لازم بداند ضروری خواهد بود.[۶۹] در قانون آیین دادرسی کیفری جدید در ماده ۲۲۵، عین مفاد ماده ۹ قانون سابق را تکرار و صرفاً به جای کلمه سری از عبارت«علنی نخواهد بود» استفاده و مجازات انتشاردهندگان جریان دادرسی را بر اساس ماده ۶۴۸ قانون مجازات اسلامی به عنوان افشا اسرار تعیین نموده است.[۷۰]
همچنین در ماده ۱۰ به منظور جلوگیری از انعکاس روانی امر دادرسی و پرهیز از برچسبزنی بر طفل مقنن به قاضی اجازه داده است که بتواند حتی در غیاب طفل بزهکار در صورتی که مصلحت مقتضی باشد به پرونده او رسیدگی نماید.[۷۱]
بدیهی است همه تدابیر اتخاذ شده مذکور از سوی قانونگذار دستیابی به یک هدف عمده را در جریان دادرسی کودک در نظر داشته است و آن هدف جلوگیر از برچسبزنی بر کودک میباشد. برچسبزنی بر کودک در محیط دادگاه مسلماًً در آینده وی و در تعیین شخصیت کودک به عنوان بزهکار نقشی تعیینکننده خواهد داشت. بنابرین به نظر میرسد پیشگیری از زدن برچسب به کودک در محیط دادگاه به عنوان یکی از مکانهای مهم و تعیینکننده میتواند در جلوگیری از بزهکاری او در آینده مؤثر واقع گردد.
۱-۱۲-۱-۲- برچسبزنی در کانون اصلاح و تربیت
در اسناد بینالمللی و در قوانین داخلی اکثر کشورها بر جدا کردن زندان کودکان از بزرگسالان تأکید شده است. قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار در سال ۱۳۳۸ ایجاد کانون اصلاح وتربیت را پیشبینی نموده بود. هماینک بر اساس مواد ۳۴ و ۳۵ آییننامه امور زندانها اقدامات تأمینی و تربیتی مصوب ۱۳۶۱ کانون اصلاح وتربیت برای نگهداری و تربیت و تهذیب متهمین و محکومین کمتر از ۱۸ سال تشکیل شده است.[۷۲]
کانون اصلاح و تربیت بدان جهت که یکی از محلهایی است که کودکان به طور دستهجمعی اوقات صبح تا شب را در آن سپری میکنند و ممکن است از جرایمی که انجام دادهاند توسط دیگر دوستان مطلع شده و بر یکدیگر برچسب بزنند. بنابرین یکی از اقدامات میتواند آموزش به کودکان برای محرمانه نگهداشتن اطلاعات خود و دیگر دوستان خود میباشد تا از انگ زدن بر یکدیگر خودداری کنند. مسلم است که عهدهداران تعلیم و تربیت کودک در کانون باید آموزشهای لازم را پیش از ارتباط با کودک کسب کرده باشند تا آنان نیز از برچسبزنی به کودک بپرهیزند.
۱-۱۲-۱-۳- برچسبزنی در مراکز پلیس
پلیس مسئول حفظ نظم و آرامش در اجتماع، کشف جرم، دستگیری بزهکار و پیشگیری از وقوع جرایم است. مهمترین تحولاتی که در ربع قرن گذشته در مورد معیارهای مختلف برخورد با کودک دچار تحول اساسی شده است توجه به نقش پلیس در برخورد با کودکان بزهکار بوده است، چرا که بیشتر برخوردها همراه با خشونت فیزیکی و گفتاری همراه بوده است.[۷۳]
نظریه برچسبزنی، علاوه بر تأثیرگذاری فراوان بر روی دیدگاههای مارکسیستی، فمینیستی، انتقادی و جمهوریخواه در علم جرمشناسی، نظریه یاد شده تأثیرات فراوان و بارزی درمورد توسعه و تحول اقدامات پلیسی داشته است. برنامه های یاد شده به طور کلی رعایت احترام در ارتباط با کودکان و جوانان را نشان میدهد.[۷۴]
امروزه به طور کلی کشورها به سمت تربیت و استخدام پلیس ویژه برای برخورد با اطفال بزهکار میروند. کشورهایی مانند، سوییس، فرانسه، استرالیا، هلند و… با ایجاد نیروی ویژه پلیس برای مقابله با جرایم اطفال اقدام کردهاند. مثلاً در کشور فرانسه مرحله اول رسیدگی به جرایم اطفال با پلیس است و در این مرحله هدف نهایی حمایت از صغیری است که به عنوان مظنون در اختیار پلیس است. در این نظام تحتنظر قرار دادن اطفال زیر ۱۳ سال وجود ندارد.[۷۵]
به غیر از مراقبتهای ویژه که از اطفال از جانب پلیس به عمل میآید، تعلیم و تربیت پلیس ویژه اطفال تحتنظر روانشناسان، جامعهشناسان و سایر متخصصان امور مربوط به کودک میتواند در پرهیز از برچسبزنی به کودک در نظام عدالت کیفری جلوگیری کند. از آنجا که دامنه زیادی از برچسبها درنظام عدالت کیفری و به خصوص در مرحله پلیسی به کودک زده میشود، جلوگیری از آن میتواند تأثیر بهسزایی در اصلاح نظام عدالت کیفری و همچنین جلوگیری از خطر برچسبزنی بر کودک باشد.
از جمله اقدامات پلیس که برای جلوگیری از برچسبزنی بر کودک در نظر گرفته شده است را میتوان شامل، اشکال گوناگون برنامه های پیش از دادگاه، نظیر برنامه های احتیاطی نیروهای پلیس [۷۶] که توسط انجمنهای کمکرسانی به کودک ارائه میشوند دانست. علاوه بر آن میتوان از برخی جایگزینیهای دادگاه نظیر جلسات گروهی خانوادگی[۷۷]، انجمنهای کمک به هیئتهای مشاوره[۷۸] نظام عدالت کیفری نام برد. در واقع هدف اصلی از این اقدامات این است که کودکان و نوجوانان را از جنبههای خشک و رسمی نظام عدالت کیفری دور بکنند و در نتیجه احتمال برچسبزنی منفی و بدنام شدن آن ها را کاهش بدهند.[۷۹]
در پژوهشی که محمدرضا گودرزی بر روی سیتن از مددجویان مذکر کانون اصلاح و تربیت تهران انجام داده است خاطرنشان میسازد به منظور اجتناب از فرایند برچسبزنی پلیسی وگسترش آن باید مثل ممالکی چون فرانسه و سوییس در ایران نیز نهاد پلیس اطفال ایجاد شود. نتایج این تحقیق نشان میدهد در مورد برخورد کارکنان نظام کیفری و به ویژه پلیس هفتاد درصد مددجویان تحت پژوهش، با دستگیری و مقصر قلمداد شدن آن ها توسط پلیس موافق بودند و ده درصد کاملاً مخالف بودند و بیستدرصد هم کاملاً مخالف بودند.[۸۰]
۱-۱۳-برچسبزنی در محیط های گوناگون دیگر و مرتبط با کودک
۱-۱۳-۱- برچسبزنی در محیطهای ورزشی و تفریحی
ورزش از جمله نیازهای اساسی کودکان است و میزان سلامت جسمانی و روانی آنان را میتوان تابعی از مدت زمانی دانست که به این امر اختصاص میدهند. اما ورزش میتواند آثار روانشناختی گوناگونی بر کودک داشته باشد.[۸۱] برچسبزنی در محیطهای ورزشی اغلب به کودکانی که دارای جثهای نحیف و چاق نسبت به دیگران میباشند زده میشود. از طرف دیگر برچسب ممکن است به کودکانی که اندامی نامتناسب دارند یا به گونه ای از معلولیت و دیگر مشکلات جسمانی رنج میبرند زده شود. در این میان نقش مربی ورزش در پیشگیری از برچسبزنی در محیط ورزشی توسط دوستان کودک با جدی گرفتن موضوع و تذکر ضروری به نظر میرسد. مطابق یکی از تئوریهای روانشناسی ارتکاب جرم و بزهکاری میتواند ناشی از جبران احساس حقارت درکودک باشد.[۸۲] محیطهای ورزشی یکی از محیطهایی است که کودک با برچسبزنی دیگران بر وی ممکن است دچار احساس حقارت شود یا این احساس در وی تقویت گردد و باعث بزهکاری او در آینده شود.[۸۳]
فصل دوم- آثار برچسبزنی بر روابط اجتماعی کودک در دوران کودکی
“